تولدت مبارک
بالاخره روز تولدت رسید .حاضرت کردم تا همونطور که برنامه ریزی کردیم بریم رستوران .به به چه خوشگل شدی . من شما رو برده بودم خونه مامان جون تا با اونا بیایی .اما وقتی اومدی خواب بودی .مهمونا میومدن ببیننت خواب خواب بودی ... ابن سبد گل رو مامانی برات آورده : این یکیم از طرف مامان جون : اینم کارتی که برای مهمونا آماده کرده بودم : اینم عکسای خودت : ...
نویسنده :
مامان الهه و بابا امیر
0:12